Ethics in the Restoration
مرمت، اقدامی است که رابطه بین اثر و مرمتگر (انسان) را مشخص میسازد. مرمتگر، انسانی است متخصص و هنرمند که نگاه عمیق به تاریخ دارد و مهمتر آنکه امروزییست و انسانی معاصر. او را جاذبه عشق به تاریخ، هنر و بالاتر از همه انسان به این کار کشانده است. او انسان بیتفاوتی نیست و نگاهش به اثر تاریخی از روی شناخت و عشق است و این عشق است که انگیزهایست برای شناخت او و رابطه او با اثر رابطهای عاشقانه، عالمانه و هنرمندانه است.
مرمت پیش از آنکه یک حرفه باشد، ترضیه روح و طلب رضای خداوند است. به گفته متفکری، مرمت ماموریتی است که پیش از آنکه نبوغ بخواهد شناخت میخواهد، بردباری میطلبد تا باروری، وجدان میخواهد تا هیجان، شرافت میخواهد تا تحصیل منفعت، در این وادی نباید به دنبال کسب و کار بود، بلکه باید خود را وقف کرد. مرمت تواضع میطلبد، خودخواهی و منیت برای این کار آفت است. آن روزی که مرمت تمام شود و نیت مرمتگر در آن رنگ گیرد و انعکاس یابد، اثر شخصیت میبازد. مرمتگر باید طوری عمل کند که کار او تاریخ را به بیان آورد و آن را تدوام بخشد. کار او تداومی تاریخی و استمراربخشیدن به آن است. بیش از هرچیز، مرمتگر امانتداری پرهیزکار است. آنچه دردست او است امانتی است که با درستی و صداقت باید به نسل بعد بسپارد.مرمتگر چهرهای چندبعدی دارد:
او عالمی است که از تمام امکانات روز در کار خود بهره میبرد.
او مورخ هنر است برای آنکه اثر را بتواند در جریان هنری که در آن بهوجود آمده قرار دهد و آنرا درک کند.
او هنرمندی خلاق است که از طریق کشف و شهود، آن بخشهای به اجرا درنیامده و یا از بینرفته را بتواند دریابد و پیدا کند.
او باید منتقدی هنری باشد برای آنکه بتواند ارزشهای آن را قضاوت کند که همین خود رابطه او با اثر را مشخص میسازد و در اتخاذ روشها و راههای مرمتی، اثر قطعی میگذارد.
مرمتگری در عینحال، نوعی ریاضتکشی است، خلق و خوی صنعتگران سنتی را میطلبد که وجود خود را در اثر ذوب میکند و آنچه میآفریند ندا اداست که اصالت فطری انسان است و تدوامی است از حرکت انسان متعالی در تاریخ. جمع یک چنین شرایطی در وجود یک فرد، دلیل عدم دستیابی به مرمتگران کامل است. از همین جهت توصیه میشود افرادی که نتوانند این شرایط را تحصیل کنند و در وجود ایشان یک چنین زمینه و عطشی فراهم نباشد، به این وادی پانگذارند.
مرجع: "از سخنان ارزشمند دکتر شیرازی در مورد اخلاق در مرمت"
گردآورنده: علی سخن پرداز سال ۱۳۸۸