.:| هنر، معماری و مرمت ابنیه تاریخی |:.

Eskan ara Ltd. co (M.D)-------------- Art, Architecture & Historic Building Reparation

.:| هنر، معماری و مرمت ابنیه تاریخی |:.

Eskan ara Ltd. co (M.D)-------------- Art, Architecture & Historic Building Reparation

وجه تسمیه ماههای سال شمسی

The names of twelve calendar months

  

 

از یازدهم فروردین ماه سال 1304 ه . ش نامهای دوازده ماه سال برای بار دیگر در ایران ، به فارسی برگشت و سال هجری قمری به هجری شمسی تبدیل شد . به جای محرم ، صفر و ربیع الاول و ... فروردین ، اردیبهشت و خرداد و ... گفته شد .

 Read more to go and do not forget to comment

 در زمان داریوش هخامنشی (485-521 پیش از میلاد) تقویم دینی مزدیسنا در ایران رواج یافت . و ماههای زرتشتی جانشین ماههای فرس هخامنشی شد . نامهای فارسی دوازده ماه از زمان نفوذ اعراب به ایران و تقویم اسلامی ، تقریبا فراموش شد و فقط در ادبیات بکار می رفت و در تقویم ها نوشته می شد .

در اینجا گذری می کنیم بر نامهای دوازده ماه سال که از زمان زرتشت رواج داشته است .

 

1-    فروردین

فرور یا فرورد از یک واژه فرس هخامنشی گرفته شده است . این واژه در یک نام خاص در کتیبه بیستون به جا مانده ، داریوش به یکی از هماوردان خود به نام فرورتی Fravarti اشاره کرده است . دومین پادشاه ماد و همچنین سر سلسله پادشاهان ماد که در سال 713 قبل از میلاد همدان را پایتخت خود کرده بود نیز به این نام خوانده می شد . فرورتی برابر است با واژه اوستایی فروشی Fravashi که معادل آن در پهلوی فروهر Fravahr می باشد .

آنچنان که در اوستا آمده است فروشی (فرورتی) نیرویی است که اهورا مزدا از آن برای نگهداری آفریدگان نیک از آسمان فرو فرستاد و نیرویی است که سراسر آفرینش در پرتو آن پایدار می ماند . قبل از آنکه اهورا مزدا جهان خاکی را بیافریند ، برای نگهداری هریک ار آفریدگان خوب جهان خاکی یک فرورد می فرستد و بعد از مرگ آن آفریده ، فرورد آن به آسمان برمی گردد و به همان پاکی و تقدس ازلی باقی می ماند و هیچگاه کسی را که به او تعلق داشته را فراموش نمی کند و هرسال یک بار به دیدن وی می آید و آن زمانی است که جشن فروردین برای فرود آمدن فرورهای نیاکان و پاکان و پارسایان گرفته می شده است .

<<ین>> در واژه فروردین علامت صفت نیست بلکه جمع تانیث فرورد در اوستا می باشد .

 

2-    اردیبهشت

نام دومین ماه نیز از دو واژه ترکیب شده است . واژه اول ارت Areta و در سانسکریت Rta برابر است با واژه اوستایی اش Ache ، یعنی درستی و راستی و پاکی و پارسایی و تقدس . همین واژه است که در اردشیر و اردوان دیده می شود . واژه دوم از صفت وهیشت Vahishta یعنی بهترین راستی و یا بهترین پاکی و تقدس است . تبدیل واو اوستایی و فرس هخامنشی به باء در فارسی بسیار است ، مثل : وفر Vafr= برف ، ونا Vana= بن (درخت) و مانند آن . همچنین در فارسی این دو حرف به هم تبدیل می شوند مانند : بزغ = وزغ ، بان = وان (پشتیوان) و مانند آن .

وهیشت بصورت جداگانه نیز در فارسی آمده است که به واژه بهشت به معنی فردوی تغییر یافته ، اما موصوف این صفت عالی که انگهو Anghu است در فارسی ازبین رفته است ، این لغت در اوستا به معنی هستی ، زندگی و جهان است .

اردیبهشت (اش وهیشت Asha-Vahishta) نگهبان دومین ماه ، یکی از امشاسپندگان یا مهین فرشتگان دین زرتشتی است که 5 ماه دیگر از سال (خرداد، مرداد، شهریور، بهمن، اسفند ) نیز از نام او گرفته شده است . اردیبهشت در جهان مینویی نماینده پاکی و تقدس و قانون ایزدی اهورامزدا است و در جهان خاکی نگهبان آتش می باشد .

 

3-    خرداد

 این واژه از دو جزء ترکیب یافته ، اول هئورو Haurva که صفتی به معنای رسا است و دوم تات Tat که در فارسی معادل داد است . بنابراین هئورتات Haurvatat معادل اوستایی خرداد می باشد . تات Tat  به تنهایی استفاده نمی شود . خرداد یکی از امشاسپندگان می باشد که غالبا با امشاسپند مرداد در اوستا آورده شده است . خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزدا بوده و در این جهان خاکی نگهبان آب است .

 

4-    تیر

تیر در اوستا تیشتریه Tishtrya و در پهلوی تیشتر Tishtr ، یکی از ایزدان مزدیسنا و نگهبان باران است . از پرتو کوشش این فرشته است که زمین پاک از بخشایش باران برخوردار می شود و کشتزارها سیراب می گردند . نویسندگان عرب و ایرانی تشتر را فرشته روزی دانسته و آن را میکائیل ایرانیان می نامند . (میکائیل در دین یهود و اسلام فرشته رزق است) همچنین تیشتر نام ستاره ای است که آن را ستاره باران می دانند .

  

۵-    امرداد

مرداد در اوستا امرتات Amaretat است که جزء آخر آن در فارسی تبدیل به داد شده است . جزء اول آن (ا) که از ادوات نفی است در فارسی می تواند معنی (نا )یا (بی) دهد. جزء دوم مرت Mereta به معنی مردنی و در گذشتنی می باشد . گفتیم که اردیبهشت و خرداد ، امرداد و شهریور ، بهمن و اسفند نام امشاسپندان اوستا است . واژه امشاسپند نیز از مش به معنای مرگ و حرف نفی (ا) ترکیب یافته A-Mesha یعنی بی مرگ و سپند نیز به معنای مقدس است ، بنابراین امرداد یعنی بی مرگ و جاودانی در لفظ فارسی کنونی (ا) از اول امرداد حفظ شده است که دقیقا معنی آن را برعکس می کند . امرداد (امرتات) امشاسپندی است که نماینده بی مرگی و جاودانی یا مظهر ذات زوال ناپذیر اهورامزدا است که در جهان خاکی نگهبان گیاهان و رستنی هاست .

 

۶-    شهریور

شهریور در فارسی شهریر نیز گفته می شده است .

چو در روز شهریر آمد به شهر                  ز شادی همه شهر را داد بهر

در اوستا خشثروییریه Khshathra-vairya مرکب است از خشثر و صفت وییریه . خشثر در اوستا ، فرس هخامنشی و سانسکریت به معنای کشور است . همین واژه در فارسی به معنای شهر و در عربی به جای بلده به کار می رود . خشثروییریه= شهریور به معنی کشور برگزیده یا پادشاهی برگزیده و در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورا مزدا به کار رفته است . شهریور نماینده پادشاهی و توانایی آفریدگار است و در این جهان نگهبانی فلزات با این امشاسپند است .

 

 ۷-    مهر

مهر در اوستا میثرا Mithra  در فرس هخامنشی و سانسکریت میتر Mitra یکی از بزرگترین خدایان دین زرتشتی است . مهر فرشته فروغ و روشنایی است و در این سمت بعدها با خورشید یکی دانسته شده است ، با همین معنی هم در فارسی به جا مانده است . مسعود سعد سلمان در یک بیت در معنای مهر می گوید :

روز مهر و ماه مهرو جشن فرخ مهرگان    مهر بفزا ای نگار مهر چهر مهربان

مهر خدای جنگ است و نزد ایرانیان دلیر جایگاه بسیار بلندی داشته است که در هنگام جنگ از او یاری می خواسته اند . در طاق بستان سمت چپ اردشیر دوم ساسانی ایزد مهر حجاری شده است و بدور سرش اشعه ای دیده می شود که به اشتباه عده ای آن را زرتشت می دانند . مهر در زمان داریوش به جای ماه فرس هخامنشی باگ یا دی Baga Yadi به کار رفته و جشن مهرگان به جای جشن باگ یا دی (ماه ستایش خداوند) که آغاز سال نو بوده رواج یافت . در اینجا باید یادآور شویم که ایرانیان در قدیم سال را به دو بخش کرده ، شش ماه را تایستان و شش ماه را زمستان می دانستند و جشن باگ یا دی آغاز سال بوده است . معنی مهر در گذشته همان بوده که امروزه در فارسی بکار می رود (فروغ خورشید و پیمان دوستی).

 

۸-    آبان

هشتمین ماه سال به نام آب نامیده شده است ، که در اوستا آپ Ap ، در سانسکریت آپا Apa ، در فرس هخامنشی آپی Api و در فارسی آب گوییم .چنانچه از نوشته های مختلف از زمانهای گذشته تا کنون به چشم می خورد آب نزد ایرانیان بسیار مقدس و آلوده کردن آن بسیار ناپسند بوده است . در دین ایرانیان برای آب از دو فرشته نگهبان نام برده شده است ، یکی به نام آپام نپات Apam-Napat و دیگری آناهیتا Anahita که در فارسی به آن ناهید می گوییم . ( آن ) در آبان علامت جمع است که هشتمین ماه سال و دهمین روز از ماه ، هر دو به این نام خوانده می شود . آبان به معنای آبها است .

 

۹-    آذر

نهمین ماه در اوستا و فرس هخامنشی آتر Atar در پهلوی Atur و در فارسی آذر به معنای آتش می باشد . آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا است که در میان اقوام هند و اروپایی و آریاییها به آن بیشتر اهمیت داده شده است . در نام آذربایجان (آذرپاتگان) نام آذر هنوز به چشم می خورد . واژه آذر در زبان ما به جا مانده و ممکن نیست کسی در مفهوم آن اشتباه کند .

 

۱۰-    دی

دهمین ماه به نام دادار یعنی آفریدگار نامیده شده است . دی در اوستا دتهوش Dathush به معنی آفریننده و آفریدگار است . چون نام دهمین ماه سال دی می باشد و زمستان نیز با همین ماه آغاز می شود ، فرهنگ نویسان فارسی پنداشته اند که دی ای که به معنی زمستان  است با نام دهمین ماه یکی می باشد .

 

۱۱-    بهمن

یازدهمین ماه به نام امشاسپند بهمن خوانده شده است . این امشاسپند که در اوستا وهومنه Vahu-manah آمده ، از دو جزء ترکیب یافته است . جزء اول وهو (ونگهو  Vanghu) که صفتی به معنی خوب و نیک است و این جزء در فرس هخامنشی وهو Vahu ، در سانسکریت وسو Vasu ، در پهلوی وه Veh و در فارسی به شده است . جزء دوم منه Manah برابراست با واژه سانسکریت منس Manas که در پهلوی منشن Menishn و در فارسی منش شده است ، بهمن در جهان مینویی نماینده منش نیک اهورامزدا و در جهان خاکی نگهبان چهارپایان سودمند است ، علاوه بر این نگهبانی دومین روز از ماه نیز با او است . بهمن روز از بهمن ماه یکی از جشنهای بسیار بزرگ ایران باستان بوده و این روز در ادبیات ما بهمنجنه گفته می شده است ( همانطور که دوازده ماه سال نامهای مخصوص خود را داشته اند ، سی روز ماه نیز هرکدام دارای نامی بوده که شش روز آن به نام امشاسپندان اردیبهشت ، خرداد ، مرداد ، شهریور ، بهمن و اسفند خوانده می شده است). فرخی می گوید :

فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد      عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه

در کتیبه های پادشاهان هخامنشی به واژه بهمن  بر نمی خوریم اما آثاری که از آن روزگاران به زبان بابلی به جا مانده و در نوشته هایی که از نویسندگان یونانی به ما رسیده است ، مکررا بهمن به شکلهای مختلف آورده شده است . چه به نام امشاسپند مهین فرشته زرتشتی و چه نام خاصی برای نام آوران آن دوران.

 

۱۲-    اسفند

دوازدهمین ماه از سال و پنجمین روز از ماه به نام سپندارمذ نامیده می شده ، پنجمین روز از ماه اسفند به زنان اختصاص داشته و به آن جشن مرد گیران گفته می شده است . اسفند یا سپندارمذ در پهلوی سپندارمت ، در اوستا سپنتاآرمیتی از دو واژه ترکیب یافته که نخستین جزء آن سپنتا Spenta یعنی پاک و مقدس و دومین جزء آن آرمتی Armati به معنای درست و بجا بوده است . سپندارمذ که پنجمین امشاسپند به شمار می رود نماینده بردباری ، شکیبایی و سازش اهورامزدا ست که در این جهان نگهبانی زمین به او سپرده شده و دختر اهورامزداست . هرکسی که زمین شکیبا و بردبار را که مایه زندگی است آلوده و ویران و از کشتزار بی بهره کند مایه ناخوشنودی و آزردگی پدر مینویی واقع می شود . فردوسی می گوید :

سپندارمذ پاسبان تو باد                   زخرداد روشن روان تو باد


 

نوشته : ر- البرز بر گرفته از فرهنگ ایران باستان به نگارش پورداود

نظرات 2 + ارسال نظر

درود.زیبابود.پیروزباشید.

حکیمه 1389/02/02 ساعت 09:57

خیلی مفید و جالب بود!
ممنون از اطلاعاتی که در اختیارم گذاشتین.
موفق باشین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد