Mahmoud Farshchian
While painting, Farshchian often listens to music and these beautiful rhythms set the mood for his bounding, splashing, sometimes wire-thin brush. His pictures urge us to listen with inner ears to "sounds" as architectonic as his lines and forms. There is a rich interplay of gentle sounds: birdcalls, trickles, cascades, gurgles, swoops, and swooshes. His tempests, chilling blasts, raging fires, and blood-curdling cries are expressed so artfully that they never cross the threshold of true horror. So graceful is the whiplash that it cannot sting. Farshchian has told many tales on canvas in his unique expression of sur-naturalism.
-----------------------------------------------------------------------
محمود فرشچیان متولد ۱۳۰۸ هجری در اصفهان است. پدر فرشچیان که نماینده فرش اصفهان بود با دیدن استعداد فرزندش، وی را به کارگاه نقاشی استاد حاج میرزا آقا امامی برد.
فرشچیان
پس از آموزش نزد استاد امامی و بهادری و فارغ التحصیلی از مدرسه هنرهای
زیبا اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و
چندین سال به مطالعهی آثار هنرمندان غربی در موزهها پرداخت. بنابر گفته وی
در موزههای اروپا، اول کسی بود که وارد موزه میشد با بستهای از کتاب و قلم و
درنهایت آخر از همه، خود او بود که از موزه خارج میشد.
پس از بازگشت به
ایران، فرشچیان کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به
مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد.
محمود فرشچیان، هم اکنون در نیوجرسی آمریکا ساکن است و سفرهای دوره ای و فصلی به ایران دارد.
برخی آثار:
«ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا
«پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهی مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغولاند.
«عصر عاشورا»: استاد در مورد نحوه طراحی این اثر جاویران میگوید:
«سه
سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیعت کرد و گفت: بروضه گوش کن تا
چند کلمه حرف حساب بشنوی. و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم
بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و
تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست
بدون هیچ تغییری».
طراحی ضریح امام رضا
آخرین تابلوی او " کوثر" بنام خانم فاطمه زهرا (ع)میباشد.
منتخبی از جوایز:
۱۳۷۹: انضمام نام هنرمند در فهرست روشنفکران قرن بیست و یکم
۱۳۷۲: نشان درجه یک هنر
۱۳۶۴: تندیس طلایی اسکار ایتالیا
۱۳۶۳: نشان هنر نخل طلایی ایتالیا
۱۳۶۳: تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا
۱۳۶۲: دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا ایتالیا
۱۳۶۱: دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا
۱۳۶۰: مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا
۱۳۵۲: جایزهی اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران
۱۳۳۷: مدال طلای جشنوارهی بینالمللی هنر، بلژیک
۱۳۳۱: مدال طلای هنر نظامی، ایران
اولین پرسش من درباره ساخت ضریح امام حسین(ع) است که شما مشغول آن هستید. اگر ممکن است درباره این طرح توضیح دهید؟
این طرح مربوط به ستاد نوسازی عتبات عالیات است که مجری آن دکتر حقیقتپور و طرح اجرایی آن نیز به عهده من است. تصور میکنم امام حسین(ع) بالاترین و عزیزترین عزیزان خداوند بودهاند و مسلما در بیان شخصیت او زبان ما قاصر است، بنابراین شایسته است برای ساخت ضریح مطهرشان از هیچگونه فداکاری و علاقهمندی و عشق دریغ نکنیم. گو این که هیچ چیز در دنیا به ایثار این امام بزرگوار نمیرسد، اما شاید ساخت این ضریح بتواند مقداری از عظمت و بزرگی او را ارائه کند. در واقع ساخت این ضریح گرانقدر اهمیت و اعتبار جهانی مییابد و تا حدی که شایسته مقام عظیم ایشان باشد، عشقی را که او به احدیت ابراز میکرده است، نمایان میکند.
البته من پیش از این، تجربه طراحی ضریح امام رضا(ع) را نیز داشتهام و برای انجام امور ساخت ضریح مقدس ایشان چندین بار به ایران رفت و آمد کردم. عشق و علاقه من به ائمه معصومین باعث میشود در ساخت ضریح امام حسین(ع) نیز با همه توان بکوشم این طرح به اعتلایی که باید و شایسته است دست یابد.
آقای فرشچیان شما از کلاس هفتم دبیرستان به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان قدم گذاشتید و زیرنظر استاد عیسی بهادری که استاد توانمندی در عرصه طراحی قالی و مینیاتور بود، شروع به فعالیت کردید. نقش او در شکلگیری هنری شما چه بود؟
استاد عیسی بهادری در طول تاریخ هنر ایران، بزرگترین استاد در زمینه کاشیکاری، فرش، مینیاتور و تا حدی نقاشی بود و انسان جامع و کاملی در زمینههایی که به آن اشاره کردم به شمار میرفت. تصور میکنم والاترین ویژگی او ایجاد رغبت در شاگردان بویژه خود من بود و به واسطه بیان گیرا و جذابی که داشت، میتوانست بخوبی این شور و شوق را در شاگردانش ایجادکند. من سالیان سال در مساجد اصفهان طراحی کردم و آن اسلیمیها و ختاییهای کاشیکاری را نهتنها مطالعه، بلکه در فکر و ذهن خود تهتشین کردم. تابستانها با ذغال و کاغذ کاهی تعداد زیادی طراحی میکردم و نزد استاد عیسی بهادری میبردم و آن وقت او توضیح میداد کدام یک از این طرحها قابل قبول است و کدام نیست و من بیآن که روی حرف او حرفی بزنم، میپرسیدم استاد، حکمت این که میگویید این طرح ویژگیهای لازم را ندارد، چیست؟ او هم در پاسخم میگفت: به محل نصب اثر اصلی مراجعه کن، با مقداری تامل و اندیشه متوجه میشوی اشکال کارت کجاست و من هم عینا همین کار را میکردم. این مساله در خودسازی من خیلی موثر بود.
شما در جوانی انسانی خستگیناپذیر بودید و میتوان گفت تقریبا نیمی از عمر خود را صرف مطالعه آثار تاریخی اصفهان مانند چهل ستون، مسجد شیخ لطفالله و عالیقاپو کردید. شنیدهام حتی در دوران سربازی هم دست از قلم و رنگ برنداشتید. فکر میکنید ردپای این پشتکار و اشتیاق شما در میان نسل جوان امروز هنرمند مشاهده میشود؟
به نظرم اکنون این پشتکار در میان جوانان و هنرجویان کمتر دیده میشود. البته من با هنرمندان امروز کمتر تماس دارم، اما در بعضی از آنها این شوق و تداوم را مشاهده میکنم. به عنوان مثال، در جریان ساخت طرح ضریح امام حسین(ع) دختر و پسر تازه فارغالتحصیلشدهای مشغول به کارند که این پشتکار را دارند و خیلی خوب هم کار میکنند، اما خود من به این سن که رسیدهام، هنوز دست از این تلاش و تداوم برنداشتهام و شاید بتوانم بگویم این ویژگیها در من دوچندان هم شده است. به این معنی که گاه در طول شبانهروز 14 ساعت بیوقفه، ولی عاشقانه کار کردهام.
استاد چرا در مینیاتور ما پرسپکتیو اعمال نمیشود. این مساله عجیبی نیست؟
در مینیاتور اصولا پرسپکتیو به کار گرفته نمیشود. هرچند هنرمندان آن زمان به این حیطه واقف بودند و به فضاسازی دور و نزدیک اشراف داشتند، ولی کار نمیکردند. شاید به این دلیل که تصور میکردند پرسپکتیو به خلق فضایی تکنیکی و مادی در کارشان منجر میشود، اما خود من به پرسپکتیو حسی هم پرداختهام و آن را در آثارم به کار بستهام.
شما در بیان احساسات و تجسم شعرگونه عواطف در قالبهای هنری به شکل و شیوهای کاملا جدید موفق به هماهنگی و همگامی میان مضمون، شکل و فرم در نقاشی شدید. این مشخصه را برای آثار خودتان قائل هستید؟
مسلما بله. من در فرم و محتوا تحولی اساسی به وجود آوردم و همان طور که در پرسش قبلی شما هم اشاره کردم، حس را وارد کارهایم کردم. البته دوستانی که با من کار کردهاند یا به نوعی جزییات آثار مرا میدانند، به این امر بیشتر واقف هستند. به عنوان نمونه، من اثری با نام انتقام که از آن یک تابلوفرش هم درست شد، ارائه کردم. دیرباز به این شکل بود که هنرمندان قدیمی هر کدام که میخواستند طرحی از شیر و آهو و پلنگ در کار ترسیم کنند، حیوانات قوی را بر حیوانات ضعیف مسلط میکردند، اما من در این زمینه کاملا بعکس عمل کردم.
آقای فرشچیان، مینیاتور ما از دیرباز به عنوان شاهکار هنرمند شرقی همواره مورد توجه کشورهای همسایه بوده است. این روزها هم اروپاییها و همچنین کشورهای عربی در حراجیهای معروف (کریستی و ساتئی) در پی خرید این آثار هستند. اما نکته اینجاست که چرا درباره این هنر ما به مصداق آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد، رسیدهایم؟ یعنی به جای پرداختن به هنر اصیل مینیاتور، به دنبال دستاوردهای پست مدرنیستی آن سوی آب هستیم و عملا به هنرهای سنتی توجهی نداریم؟
مسلما هنر ما دارای هویت و قدمتی طولانی است. اگر چنین نبود، پژوهشگران اروپایی درباره هنر ایران اینقدر کتاب نمینوشتند. اما همان طور که اشاره کردید، ما همیشه مورد حسد همسایگان و دیگر کشورهای دنیا بودهایم. به قول معروف، صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. به طوری که میخواهند مشاهیری چون مولانا، ابنسینا و دیگر مفاخر فرهنگی ما را بربایند. در واقع، یک سیاست مافیایی در سطوح جهانی به وجود آمده که تبش به ایران هم سرایت کرده است. این سیاست قصد دارد فرهنگ تمام ملتها را از اصالت خارج کند.
به نظرتان اگر مینیاتور ما از سالها پیش لااقل از 2 دهه گذشته به بستر دانشگاهها راه مییافت و جنبه آکادمیک پیدا میکرد، سطح آگاهی و شناخت درباره این هنر اصیل ارتقاء نمییافت؟
واقعیت این است که برای تحقق چنین کاری تلاشهای بسیاری صورت گرفت. من به سهم خود در این راه کوشش بسیاری کردم. به عنوان نمونه، برای وزرای آموزش و پرورش در مقاطع مختلف مانند دکتر معین، دکتر توفیقی و دکتر زاهدی چند نامه نوشتم و دلیل آوردم که اگر هنر اصیل خودمان را از دست دهیم، چیزی برای نشان دادن به آیندگان نداریم، اما عملا نتیجهای نگرفتم و پاسخی نشنیدم.
نظرتان درباره سیستم فعلی آموزشی دانشگاههای هنر چیست؟
امروز شور و علاقهمندی بسیاری در طیف جوانان دانشجو مشاهده میشود که به هنر اصیل ایرانی یا رشتهای مانند نگارگری راغب هستند، ولی متاسفانه در کشور ما مدرکگرایی حرف اول را میزند و این مساله میتواند در آسیب وارد کردن به این حوزه نقش داشته باشد، اما در قدیم اگر میخواستند نمایشگاهی از آثار نگارگری ایران تشکیل دهند، بیشتر از 10 استاد مرد و سه چهار استاد زن در این وادی وجود نداشت و سالیان سال همین منوال ادامه مییافت، اما اکنون در نمایشگاههای سالانه بیش از 300 هنرمند زن و بیش از 350 هنرمند مرد آثار قابل قبولی ارائه میکنند. این نشاندهنده استقبال هنرمندان امروز از هنرهای سنتی، خاصه نگارگری است.
فکر میکنید مینیاتور در دنیای پرشتاب امروز که دیگر کم مانده ساندویچهایمان را هم به وسیله اینترنت سفارش دهیم، از چه حربهای میتواند برای حفظ اصالتهای خود استفاده کند؟
مینیاتور یک نقاشی ایرانی است. چرا نمیتوانیم آن را حفظ کنیم؟ به نظرم باید دانشگاههایی که در حال حاضر در راستای هنر غربی کار میکنند یا فارغالتحصیلانی که سرگردان هستند را طی یک برنامه و سیاستگذاری جلب و هدایت کرد. به بیان دیگر، ما باید گذشته از داشتن رشتههای کارشناسی ارشد، کارکن ارشد داشته باشیم و همچنین استادان ارشدی در این وادی تا بتوانیم فعالیتهای تجربی و آکادمیک را توام با یکدیگر انجام دهیم.
خود شما هیچ وقت تمایل به تدریس در دانشگاه داشتهاید؟
نه. هیچ وقت نخواستم در دانشگاه تدریس کنم.
در مکالمه تلفنی که پیش از مقرر کردن این ملاقات داشتیم، قرار شد در این گفتگو درباره مولانا هم از شما بپرسم. بنابراین، نظر شما درباره این شاعر بلند آوازه که برای تکتک ایرانیان مایه افتخار است، چیست و چقدر در آثارتان تحتتاثیر اشعار او بودهاید؟
مولانا به واسطه طرز فکر، جهانبینی، اشعار و شخصیتش در هر جامعهای تحسین برانگیز است. بویژه ابعادی که میتوان در لابلای اشعارش در زمینه تزکیه و تعالی روح و جسم یافت، میتواند در ارتقای سطح فرهنگی جامعه نقش داشته باشد. من نیز به تبع این شیفتگی و علاقهمندی، چندین اثر درباره مولوی ساختهام و چند کار ناتمام هم در دست دارم. حس و روحی در آثار او بهچشم میخورد که این مولفهها را به بعضی از آثار خودم که درباره او بوده است، منتقل کردهام.
2 تابلوی تازه شما یعنی غدیر و کوثر بتازگی در موزه فرشچیان در مجموعه فرهنگی هنری سعدآباد به معرض نمایش گذاشته شده است. این دو اثر نیز به تبعیت از تابلوی (عصر عاشورا) که میتوان آن را در ردیف مهمترین آثار شما دستهبندی کرد، ریشه در باورهای مذهبی دارد. ضمن اینکه درباره این ویژگی در آثار خودتان توضیح میدهید، بگویید آیا اصولا باورهای مذهبی در آثار هنرمندان شرقی نوعی مولفه محسوب میشود؟
من بر این باورم که تمام هنرمندان در آثار خود دارای باورهای مذهبی هستند. به این دلیل که هر هنرمندی بالاخره راهی برای ارتباط با آفریدگار خود پیدا میکند. ولی در این ارتباط برخی به من گفتند تو پس از انقلاب به کارهای مذهبی روی آوردی، در حالی که اینطور نبود. من پیش از انقلاب به مراتب بیشتر به خلق آثار مذهبی میپرداختم.
به خاطر میآورم زمانی که 23 سال داشتم، تابلوی حضرت محمد(ص) در غار حرا را طراحی کردم. طراحی فرشهای هفت شهر عشق و ثارالله و از همه مهمتر تابلوهای عصر عاشورا و تابلوهایی با مضامین حضرت علی(ع)، حضرت یونس(ع)، حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب(ع) پیش از پیروزی انقلاب مربوط میشود. به هر حال، همیشه به این حیطه گرایش شخصی داشتهام و این مساله به نوعی در کارهای من تنیده شده است.
«بودم آن روز من از طایفه تاک نشون / که نه از تاک نشون بود و نه از تاکنشون> نقاش اگر بخواهد با تمام وجود کار خوبی ارائه کند. باید عنایت الهی را استدعا کند.
با توجه به رفت و آمد و ارتباطی که با کشورهای خارجی دارید و با توجه به سیاهنمایی که امروز در این کشورها به دلایل سیاسی راجع به ایران اعمال میشود، نظر آنان را درباره هنر ما چطور ارزیابی میکنید؟
بر خلاف آنچه ما تصور میکنیم، قضاوت آنان درباره هنر ما بیطرفانه است. حتی درباره فیلم و موسیقی ایران. در واقع وقتی میبینند کار خوبی ارائه شده است، واقعا قبول و تحسین میکنند و خیلی خوب هم خریدار هنر ما هستند. واقعیت این است که فرهنگ ایران میتواند تعالی خوبی در سراسر دنیا داشته باشد. هر چندباید قبول کنیم از نظر فناوری نمیتوانیم به پای آنها برسیم؛ اما از نظر نوع و عظمت فرهنگ و هویت و اصالت میتوانیم حرفهای خوبی را در دنیا بزنیم.
از ریشههای شکلگیری هنر مینیاتور بگویید. اوج بالندگی این هنر را در چه دوران و مکتبی میدانید؟
براساس شواهد ما از 10 هزار سال پیش، نقاشی آن هم به شکل مدون داشتهایم. در واقع هنر در خون ایرانیان است. بویژه در زمینه کارهای سفال که اگر آثار 5 هزار سال پیش را نگاه کنیم، به نقش و نگارهای زیبایی که روی آنها حکم شده پی میبریم.
اما مثل اینکه در دهههایی هم این هنر به سمت عاشقانگی و اصولا رمانتیکگونگی پیش رفته است؟
بله، در دوره هرات چنین مواردی بیشتر دیده میشود.
درخشانترین دوره در حیطه مینیاتور چه وقت بوده است؟
مکتب هرات. زیرا توجه بزرگان این دوره به هنر قابل توجه بوده است.
شما هنرمند پیشکسوتی هستید که امضایش پای هر اثر به مثابه اعتباری ملی است. خودتان هم میدانید که این اغراق نیست و حقیقت دارد. انتظارتان از کارگزاران فرهنگی به عنوان یک چهره ماندگار که یک عمر صادقانه فعالیت کرده است، چیست؟
به هنر اصیل ایران توجه شود. همینطور جوانانی که با عشق و امید در این مرز و بوم فعالیت میکنند، مورد حمایت واقع شوند. تصور میکنم این امر میتواند با یک برنامهریزی صحیح در بستر دانشگاهها میسر شود. امروز فرش ایران در جهان جایگاه بیست و هفتم را پیدا کرده و این درد بزرگی است. اما اگر مقدمات و ملزومات هنری فراهم شود، مسلما نقشهکشهای چیره دستی در حیطه طراحی فرش میتوانیم تربیت کنیم و به رونق این بازار به لحاظ هنری و اقتصادی بیفزاییم. در عرصه کاشیکاری هم همینطور.
درباره پنجمین کتابتان هم که در ماههای آتی منتشر خواهد شد، بگویید؟
این کتاب به همت انتشارت فرهنگی هنری (گویا) که تحت نظارت ناصر میرباقری است صورت میگیرد و از کتابهای پیشین من که در آلمان و ایتالیا به چاپ رسیده است، چیزی کم ندارد.
این کتاب که (برگزیده آثار محمود فرشچیان) نام دارد، تمام کارهایی را که من در 3 سال گذشته انجام دادهام، در برگرفته است و در 258 صفحه، در قطع رحلی بزرگ با چاپ خاص متالیک منتشر میشود.
بیتوجهی به طراحی هنری
درباره طراحی که پایه هر هنری را تشکیل میدهد و امروز در میان دانشآموختگان و حتی خود هنرمندان با اقبال کمی مواجه شده است باید گفت در حال حاضر فرش ایران درجه بیست و هفتم را در دنیا پیدا کرده، در حالی که همیشه مقام اول را داشته است.
نه تنها فرش، بلکه کاشیکاری ما نیز به همین شکل پسرفت کرده است. وقتی شما به رم میروید، میبینید شهرداری این شهر چه مجسمههای زیبایی ساخته است که اصلا آدم را بهتزده میکند اما به عنوان نمونه در اصفهان خودمان مقابل دروازه دولت، عمارت بزرگی به نام «جهاننما» ساختهاند که خالی از هرگونه ابعاد هنری است. اثری از یک خط منظم و منسجم کاشیکاری و حتی اثری از متیفهای ایرانی در آن بهچشم نمیخورد.
تمام اینها برآیندهای بیتوجهی به طراحی است و گذشته از آن، متاسفانه پارهای شتابزدگی و پولپرستی و سهلانگاری دستبهدست هم دادهاند و تاثیرات منفی در عرصه هنر به جای گذاشتهاند. من در 18 سالگی تابلویی با عنوان «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند» را ساختم.
آزاده صالحی
- استاد ، لطف فرموده به گوشه ای از فعالیتهای خود در ارتباط با هنر نگارگری، خصوصا نقاشی ایرانی در خارج از کشور اشاره بفرمائید.
تا آنجا که به یاد دارم ، در گذشته و حال سعی ام بر این بوده که هنر نقاشی اصیل ایرانی را به دنیا بشناسانم. این هنر، از جمله هنرهایی است که تا کنون آنچنان که باید، حقش ادا نشده و بیشتر، منقدین و هنرشناسان خارجی هستند که هنر عظیم نقاشی ایرانی را نقد و بررسی کرده و در کتابها نگاشته اند. من به سهم خود با برگزاری نمایشگاههایی در نقاط مختلف دنیا ، سعی کرده ام حتی المقدور این هنر و اصالت فرهنگی را در حد توان خود به افردی که علاقمند به شناخت آن هستند بشناسانم . علاوه بر نمایشگاهها، اخیرا کتابی نیز از آثار من در آلمان چاپ شده است. این کتاب را یونسکو جزء آثار برگزیده خود ارائه داده و بزرگترین منتقد نقاشی دنیا "پروفسور استوارت کاریولش" که در نقاشی ایرانی و اسلامی دارای اعتبار ویژه ای می باشد، بر این کتاب نقد نوشته است . این کتاب از سوی موزه "ویکتوریا آلبرت " لندن و مدیر کل یونسکو به اکثر موزه ها، کلکسیونها، کتابخانه های بزرگ دنیا و کتابخانه های شخصی کسانی که به کتب هنری علاقه نشان می دهند ارسال شده و مورد استقبال آن علاقمندان قرار گرفته است.
- استاد با توجه به اینکه مدتی است در خارج از کشور اقامت دارید، برداشت مردم جهان را ، درباره هنر ملی و اسلامی ما چگونه می بینید؟
همانطور
که صورت اشخاص در تمام دنیا با هم فرق می کند، سجایای اخلاقی و سلیقه های
آنها نیز با یکدیگر متفاوت است. ممکن است یک ایرانی نسبت به هنر نقاشی
خودمان بیگانه باشد، اما یک فرد خارجی این هنر را با آغوش باز بپذیرد. در
کل باید به این نکته اشاره کنم که در تمام دنیا، برای هنر اصیل ایرانی
احترام خاصی قائلند و تحت تاثیر آن قرار می گیرند. به خصوص که هنر نقاشی
ایرانی از محتوای عظیم عرفانی نشأت گرفته و بیننده را به اعماق احساس
رهنمود می سازد. مردم ملل خارجی وقتی آثار خوب را ببینند و آنها را
بشناسند، سخت تحت تاثیر قرار می گیرند. به نظر من ، مهم ایجاد رابطه بین
اثر و بیننده است. اگر یک اثر هنری بتواند با تمامی بیننده ها ، در هر
کجای دنیا رابطه تنگاتنگ و نزدیک برقرار کند، هر علاقمندی ، آن را پذیرا
شده، به خوبی می پذیرد. ما زمانی می توانیم نقاشی خود را در همه جای دنیا
اشاعه دهیم که تمام مردم دنیا بتوانند، رابطه نزدیک بین احساس و دید
خودشان با اثر هنری ما برقرار سازند. به عبارت دیگر، نقاشی ما باید با
بینندگان مختلف دردنیا، غریبه نباشد. در آن صورت این هنر کشش و جذبه ای
پیدا می کند که بینندگان بتوانند آن را به خوبی تماشا کنند و زمانی که مورد
نقد و بررسی قرار گرفت، محتوای آن در دل و ذهن بیننده بر جای خواهد ماند.
من فکر می کنم، در سبکی که دنبال می کنم این رابطه بتواند در حد خوبی بین
اثر و بیننده به وجود بیاید. فرق نمی کند چه در ایران و چه در هر گوشه
دیگری از دنیا.
من تاکنون نتایج سودمندی را در این خصوص به دست آورده
ام. سبکی که من دنبال می کنم، در عین حال که اصالت نقاشی ایرانی را دارد،
با مردم دیگر ملل نیز بیگانگی ندارد.
استاد موقعیت کنونی هنرهای ملی واسلامی ما را چگونه ارزیابی می کنید؟
در
ایران که خوشبختانه مورد استقبال عموم قرار گرفته است و با وجود دانشکده
های در حال تأسیس یا تأسیس شده، جوانها به تدریج متوجه این سبک و مکتب
شده، به آن روی آورده اند. من امیدوارم این مکتب بتواند در همه جای ایران و
در تمام دانشکده های آن تعمیم پیدا کند و همه افراد با علاقمندی و
پشتکار تمام، این راه را ادامه دهند.
وقتی در دوره های مختلف دقت کنیم
و هنر ایران را با هنرکشورهای مشرق زمین، مثل چین ، ژاپن و غیره مقایسه
نماییم ، درمی یابیم که در هنر ایران ، سبکها، مکتبها، ایده ها و عقایدی
وجود دارد که خود هنرمندان به آن پرداخته اند ، در حالیکه در چین ، ژاپن و
دیگر ممالک، بیشتر تداوم برقرار است. یک نقاش چینی هر راه و روشی را که
دنبال کند – چه پیرو نقاشی نو باشد، چه پیرو نقاشی مکتب قدیم – اصالت هنر
چینی در کارهای او به خوبی مشهود است، اما ما در برشهای مختلفی از تاریخ،
حالتهای متفاوتی را در نقاشی خود شاهد بوده ایم. حتی بعضی از آثار، نشان
نمی دهند که نقاشی ایران است یا اروپایی یا آمریکایی با ... . بالطبع آن
آثار نمی تواند هویت اصیل نقاشی ما را در خود داشته باشد. تصور می کنم که
این آثار نتوانند جای درخوری در دنیا برای خود باز نمایند ، چون افردای که
در این راه ، در مکانهای مختلف دنیا کار می کنند، قدمهای سریعتری نسبت به
ما برداشته اند. من فکر می کنم که اگر نقاشان ایرانی به اصالت خود بازگردند
و بتوانند محتوای عمیقی که در فرهنگ خود ما وجود دارد را در آثار خود
منعکس کنند، بدون شک به نتایج مفید و مهمی خواهیم رسید. در اینجا به
خانواده هایی که دارای فرزندانی مستعد درهنر نقاشی هستند ، توصیه ای می کنم
؛ دیده شده که بعضی می گویند نمی توان از طریق نقاشی زندگی کرد یا
اینکه از طریق هنر، نمی توان زندگی روزمره را گذراند! ، بر عکس من معتقدم
که اگر خانواده ها متوجه شدند فرزندان آنها (چه پسر و چه دختر) دارای
استعداد ویژه ای هستند ، کودکان خود را در راه هنر هدایت کنند. فرزندان را
کمک و همراهی نمایند تا آنها نیز بتوانند استعداد خود را به مرحله ظهور
برسانند. همانطور که پدرم – رحمة الله علیه – نسبت به علاقه و استعداد من
به نقاشی بی اعتنا نبود و من را به انجام کار هنری تشویق می کرد، من خدا را
شکر می کنم. در وضع فعلی ، از زندگی هنری خود بسیار راضی هستم. ما
اعتقادات بسیار عظیم و اساسی ای در دین و مذهب خود داریم ، می دانیم که
خداوند رزاق است و مشیت و روزی اشخاص در ید تصرف اوست و جز خواست الهی ،
هیچ زندگی به وجود نمی آید و به کمال نمی رسد. پس وقتی که این نکته را
قبول داریم، باید بدانیم که یک کار یا یک شغل به خودی خود نمی تواند برای
خود ایجاد اعتبار کند. تنها خداست که می تواند روزی و رزقی را که بر هر
بنده ای مقدر است به مشیت خود قرار دهد. باز هم می گویم که خانواده ها باید
بچه ها را تشویق کنند به هر هنری که آنها علاقمند هستند. ان شاء ا... که
فرزندان آنها به درجات خوب و متعالی خواهند رسید و در فرهنگ آینده مملکت
اعتبار و درخشش پرفروغی خواهند داشت.
استاد به نظر شما چگونه با حفظ هویت فرهنگی، هنر ملی ما می تواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند؟
ما می توانیم این مسئله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهیم. آیا ما از لحاظ سبک می خواهیم رابطه برقرار کنیم یا اینکه از طریق اشاعه و رساندن هنر ایران به ممالک مختلف جهان. چنانچه در مکانهای مختلف دنیا مطالعه کنیم، می بینید که آثار مختلف هنری در هر منطقه وضع خاص خود را دارد. به عنوان مثال نقاشی چینی یا صنایع دستی چین ، تنها زمانی توانست در دنیا اشاعه پیدا کند که اولا از لحاظ جنسیت درحد اعلا بود، در ثانی اصالت خود را حفظ کرد.
استاد آینده هنرهای ملی و اسلامی را چگونه می بینید ؟
من آینده هنرهای ملی و اسلامی ایران را بسیار خوب می بینم. چون من هر سال که به ایران می آیم و مطالعه می کنم، می بینم بازگشت خوبی در حیطه هنرهای ایرانی و اسلامی به وجود آمده است. من در سالهاهای قبل که تدریس می کردم، با مشکلات بسیاری مواجه بودم و آن موج نو و حالت غربزدگی بود که در هنر ما به شدت به چشم می خورد اما در حال حاضر می بینیم که با ایجاد نمایشگاهها و افزایش علاقمندی جوانهایی که در این راه قدم گذاشته اند، به تدریج توجه عموم نسبت به هنرهای اصیل اسلامی بیشتر می شود. جای امیدواری است ، امیدوارم با ایجاد دانشکده ها و ایجاد انجمنهای هنری، نقاشی اصیل ایرانی بتواند بیشتر در اذهان عمومی جای خود را باز کرده و خود را ارائه نماید. به فرموده حافظ :
ما در فرهنگ و هنر خودمان از اصالت عظیمی برخورداریم وفکر نمی کنم لازم باشد ، دست نیاز به نقاط دیگر دنیا دراز کنیم. آنچه مسلم است، نقاشان و هنرمندان ایرانی که در این راه قدم می گذارند لازم است نسبت به آنچه در دنیا می گذرد، بی اعتنا نباشند، چیزهایی را که در هنر دیگر ممالک جهان است ، یاد بگیرند و در هنر خود مستحیل کنند، نه اینکه هنر خود را در هنر دنیا بی رنگ نمایند.
استاد در انتهای این گفتگو، آیا رهنمودی برای هنرمندان نگارگر و به خصوص جوانان هنرمندی که در راه نقاشی ایرانی تلاش می کنند دارید؟
من
تنها چیزی که می توانم بگویم این است: آنچه می تواند ، هنرمندان را به
درجه ای رفیعی برساند، اول از همه، ایمان به خداست. اخلاص و ارادت کامل به
ذات پاک پروردگار.
هنرمند نگارگر، قلمی که می زند جز در راه رضای او
نباید باشد و جز در راه تزکیه نفس و پالایش درون خود نباید حرکتی انجام دهد
. هنرمند قبل از اینکه بخواهد یک هنرمند واقعی باشد، باید روح و نفس خود
را تزکیه کند و با پشتکار و مطالعه، خصوصا در حال و احوال هنرمندان دیگر،
فکر خوبی را ارائه دهد. به نظر من ، هنرمند هیچگاه نباید قبل از انجام کار،
به فکر در آمد حاصل از آن باشد. اگر هنرمند خوب کار کند، بدون شک این کار
برای او درآمد خوبی به همراه خواهد داشت. در ابتدای کار، نباید فکر کرد که
چقدر کار انجام بدهیم که بتواند برای زندگیمان مکفی باشد ، بلکه یک
هنرمند باید ایثارگرانه تلاش کند تا ان شاء ا... بتواند موفق شود.
علاقمندان جهت بازدید از تابلوهای استاد فرشچیان می توانند به آدرس اینترنتی http://farshchianart.com مراجعه کنند.